زنان ایرانی [معرفی کتاب]
زنان ایرانی همواره در طول تاریخ زیر ظلم و ستم مردان بودهاند؛ و بهدلیل اینکه از جامعه خویش دور بودهاند و در اندرونیها زندگی میکردند از حقوق خودشان آگاهی کافی نداشتهاند و هرچه که مردان روزگار برای آنان تصمیم میگرفتند، بهعنوان تقدیر خویش میپذیرفتند.
«کلارا کولیور رایس» زنی انگلیسی و همسر یکی از ماموران عضو هیات مذهبی و تبلیغی مسیحی ساکن جلفای اصفهان است که بیش از یکصد سال پیش چهاربار به ایران سفر کرده است و خاطرات و مشاهدات خود را از زنان ایرانی نوشته است.
او در کتاب «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان» علاوه بر توضیح زندگی زنان ایرانی در اقوام و مذاهب مختلف مانند: مسیحیت، اسلام و یا زنان ایلاتی به توضیح برخی از آداب و رسوم ایرانیها در موضوعاتی مثل: خرید، سرگرمی، سفر و یا خرافات و مرگومیر میپردازد.
وضعیت زنان ایرانی در آن دوران از دیدگاه فردی که با آداب و رسومی دیگر بزرگ شده است و از خط قرمزها و اخلاق ایرانی آشنایی چندانی دارد، میتواند برای ما بسیار صریح و در مواردی آزاردهنده باشد. رایس در این کتاب از ملاقات با زنان مختلف از جمله شاهزادهها و حتی زنان فقیر جامعه نوشته است و چیزی که در تمامی آنها مشهود است تحقیر زن ایرانی و در انزوا قرار دادن اوست.
البته نمیتوانیم تمامی تحلیلهای ایشان را درست بدانیم، چون مواردی برای ما از لحاظ اجتماعی و دینی هنوز ارزشمند است اما برای او ارزش چندانی ندارد و یا بهدلیل ناآشنایی با دین و اجتماع ایرانی نتوانسته است تحلیلهای درست و قابلقبولی بیاورد؛ بهطور مثال در قسمتی از کتاب آیهای از قرآن آورده است که ما در قرآن اصلاً چنین آیهای نداریم:
« هیچ یک از فرزندان آدم، جز مریم و پسرش عیسی، نیست که هنگام تولد دست شیطان به او نخورده باشد.»
گفتههای او در این کتاب سراسر انتقاد درباره وضعیت ایران از عقبماندگی و نبود هیچ امکانات و پیشرفت علمی در ایران است. البته نباید این نکته را هم فراموش کرد، زمانی که او به ایران سفر کرده دوران اوج و شکوه اروپا بوده و در عوض یکی از بدترین دورههای رکود و عقبماندگی ایران است و این مقایسه بین ایران و اروپا باعث شده است ایران کشوری بسیار عقبمانده در زمینههای مختلف یاد شود.
با این حال این کتاب میتواند اطلاعات بسیار جالب و کاربردی درباره ایران قدیم و فرهنگ و آداب و رسوم آن بدهد. همچنین میتوانیم بفهمیم بعد از گذشت ۱۰۰ سال با وجود پبشرفتهایی که در زمینههای مختلف داشتیم آیا جایگاه زنان ما تغییر کرده است؟ آیا هنوز آداب و رسوم گذشتگان در میان ما رواج دارد؟ یا تمامی آنها در جامعه وجود دارد و تنها نوعش تغییر کرده است؟
در اینجا قسمتهایی از کتاب را همخوانی میکنیم:
زنان، در ایران باستان از مقام و منزلت شایسته و سزاواری برخوردار بودند؛ احترام آنان نگاه داشته میشد و ماحصل آن که با مردان همشاْن و همرتبه بودند. پسران هرگز در حضور مادرانشان بر زمین نمینشستند. زردشت این شرایط اجتماعی را پی نهاد و تا حدی آن را حفظ کرد.
امروزه، در باب مقام و موقعیت زن ایرانی چه مغایرتی به چشم میخورد! زن ایرانی برون خانه، پسِ روبند و درون خانه، پسِ پرده است؛ از هرگونه فعالیت اجتماعی عام یا خاص، که مردان انجام میدهند، محروم شده است؛ بهندرت به دنبال آموزش و تحصیل میرود؛ و کمتر به وی اعتماد میشود و برای او ارزش و احترام قائل هستند. چگونه میتوان از کشوری که زنان آن تا این اندازه عقب نگاه داشته شدهاند انتظار پیشرفت داشت؟
بسیاری از زنان ایرانی زندهدل و بیغم و خونسردند؛ به سرنوشت خود خو گرفتهاند؛ و نصیب و قسمت بهتری نمیشناسند. خوردن، آشامیدن، تدخین، خوابیدن و غیبت کردن تا حد زیادی افق زندگی اغنیا را میپوشاند. ازدواج امری الزامی تلقی میشود و اگر بخواهند علاقه شوهر را حفظ کنند باید فرزند بیاورند.
زندگی، برای تهیدستان، جانکندنی همراه با فقر، سختی و بدرفتاری است.
آنچه ما از زندگی خانوادگی و آسایش در خانه، در هر مرتبهای از اجتماع، در مییابیم بهندرت برای آنان معنا و مفهومی دارد. در قاموس آنان برای واژه «خانه» جایی وجود ندارد، چه به آن نیازی ندارند.
بسیاری از زنان در پی بهدست آوردن طلسم و تعویذ برمیآیند یا از پزشکی اروپایی دارویی طلب میکنند که سبب شود شوهرانشان به آنان مهر و عشق بورزند. از انجام کارهایی در زمینه خانهداری، برای جلب عشق و محبت شوهر، کوچکترین تصوری در ذهن ندارند. هنگامی که زن میداند به دلیل کوچک و بیاهمیتی احتمال طلاق دادن و بیرون کردنش از خانه میرود، و آنگاه میباید دوباره ازدواج کند، چگونه آسایش و رضایت از یک خانه واقعی میتواند وجود داشته باشد؟ تنها راه ایجاد یک زندگی راحت و آرام در خانه، اعتلای موقع و مقام زنان است.
مطالب بسیار بیشتری در زندگی زنان ایران وجود دارد که نگارش آنها کاری ساده نیست. هرچه انسان به زندگی داخلی مردم نزدیکتر باشد، بیشتر تکان میخورد و متاثر میشود. درک و دریافت و شرح مجموع قوانین آنها مشکل است.
زندگی زن مسلمان از اهداف متعالی تهی است، نه آرمانی، نه اندک عشقی واقعی، نه کسب و کار جذابی، صرفا نگرشی یک بعدی و پس از آن پیری، که هیچ کس خواهان آن نیست.
کتاب «زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان» ۲۶ فصل دارد و «اسدالله آزاد» آن را در ۲۸۲ صفحه به فارسی ترجمه کرده است.
بدون دیدگاه