یک روایت از ۱۶ آذر
کتاب «در کوچه و خیابان» را که شامل روایتهای واقعی از تهران قدیم است، دکتر عباس منظرپور، یکی از ساکنان قدیمی تهران روایت میکند. نویسنده این کتاب شاهد بسیاری از وقایع تاریخ معاصر بوده که در این کتاب برخی از آنها را به نگارش درآورده است. به مناسبت روز دانشجو قسمتی از این کتاب را که به تاریخچه این روز برمیگردد، روایت میکنیم. لازم به توضیح است در زمان ۱۶ آذر ۱۳۳۲ رضا منظر پور دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران بوده است.
لازم دیدم شرح مختصری راجع به این تاریخ بدهم. کمکم دیده میشود «خاستگاه» این تاریخ دارد فراموش میشود و عموما فکر میکنند این تاریخ از ۱۶آذر سال ۱۳۳۲ به وجود آمده، روزی که تظاهرات دانشجویان در دانشکده فنی به خاک و خون کشیده شد و سه تن از عزیزان ما به دست کودتاچیان به شهادت رسیدند. من آن سال دانشجوی سال سوم دانشکده دندانپزشکی بودم. در ۲۸ مرداد آن سال کودتای معروف به پیروزی رسیده بود و کودتاچیان خود را از هر لحاظ در امنیت کامل حس میکردند. اینجا آن نقطه اشتباهی است که میرود در تاریخ مبارزات ملت ما ماندگار شود.
واقعیت آن است که دانشگاه قبل از آن روز هم ۱۶ آذرهایی داشته که دانشجویان آن روز را به همین مناسبت به تظاهرات ضد کودتا اختصاص داده بودند. توضیح آن که از روز تأسیس دانشگاه، هر سال با آگهیهایی که ارتش منتشر میکرد، قبول شدگان کنکور پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی به استخدام در ارتش تشویق میشدند. در سال های اولیه تأسیس دانشگاه، هر سال تعدادی از قبولیهای این دانشکدهها به دلایل گوناگون جذب دانشکده افسری میشدند و از آن طریق به ادامه تحصیل در دانشگاه میپرداختند. انگیزه این عده در درجه اول عدم استطاعت مالی دانشجویان بود. دانشکده افسری به آنها جای زندگی، غذا و حقوق میداد. در پایان تحصیل هم با درجه ستوان یکمی در بهداری ارتش مشغول کار میشدند و ترفیع بعدی آنان طبق قوانین ارتشی بود. از طرفی لباس و درجه افسری هم جذابیتی برای جوانان داشت، اما انگیزه اصلی همان عدم استظاعت مالی بود.
در یکی از آن سالها ( فکر میکنم سال ۱۳۱۸بود) تعداد داوطلبان دانشکده افسری از بین قبول شدگان کنکور به حد نصاب نرسید و با دستوری که از ستاد ارتش به دانشگاه داده شد، قرار شد کمبود آن را به صورت «قرعه» از بین سایر دانشجویان انتخاب کنند. وقتی این تصمیم به اطلاع دانشجویان رسید برای اغتراض به آن،اقدام به اعتصاب کردند و این اولین اعتصابی بود که در زمان رضاشاه در دانشگاه اتفاق افتاد. معلوم است حکومت عکس العمل شدیدی در مقابل این اعتصاب نشان داد. عدهای از دانشجویان را که محرک آن اعتصاب میدانستند، دستگیر کردند و از دیگر بیامدهای آن بیاطلاعم. پس از شهریور ۱۳۲۰ دانشجویان چپ، این روز را روز دانشجو اعلام کردند و هر سال به همین مناسبت در این روز اقدام به تظاهرات مینمودند.
روز ۱۶ آذر سال ۳۲پیش آمد. پس از ۲۸ مرداد آن سال، دانشگاه عملا توسط ارتش اشغال شده بود و دستگاه میدانست که در این روز دانشجویان اقدام به تظاهرات خواهند کرد و خود را برای عکسالعمل شدیدی آماده ساخته بود. همان موقع نیکسون در ایران بود و مذاکرات نفت هم جریان داشت و رژیم میخواست نهایت قدرت و استحکام خود را نشان دهد. قرار بود تظاهرات در دانشکده فنی – که از لحاظ سیاسی پیشرفته ترین دانشکده ها بود – انجام شود. تعدادی از دانشجویان دانشکدههای دیگر که من هم جزء آنها بودم، به طرف دانشکده فنی رهسپار شدیم و تازه به مقابل آن رسیده بودیم که صدای تیراندازی از داخل دانشکده شنیده شد. وقتی خواستیم وارد دانشکده شویم با ضرب وشتم شدید نظامیان مواجه شدیم. هنوز نمیدانستیم چه حادثه ای در آن جا اتفاق افتاده است؟ ما را متفرق کردند و به زودی معلوم شد که در این حادثه سه تن از دوستان عزیزمان به شهادت رسیدهاند. آن سه تن: احمد قندچی، شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا بودند که دو نفر از آنها از گروههای چپ و یک تن از اعضای جبهه ملی بود. روانشان شاد و یادشان پاینده.
این مختصر توضیح از این لحاظ داده شد که ملت ما و علاقهمندان تاریخ، خاستگاه روز ۱۶ آذر را دقیقا بدانند.
بدون دیدگاه